مجموعهای از ژنها که معمولاً در محدود کردن تولید گل نقش دارند، بعداً بهعنوان کلیدهای روشن و خاموش برای نقاط هدایت کننده شهد تغییر کاربری دادند و باعث شدند مگسهای کاذب در مکانهای به ظاهر تصادفی روی گلبرگها ظاهر شوند.
اگر استراتژی جذب گرده افشان ها نشان دادن محل شهد گل باشد، یک حلقه واضح از نقاط به عنوان یک تابلوی راهنما عمل می کند که محل فرود را نشان می دهد. اما وقتی استراتژی تقلید جنسی است، به نظر می رسد که هر چه کمتر باشد، برای مگس ها بهتر است.
توالی ژنی که معمولاً در تولید تارهای ریشه گیاه نقش دارد، مسئول واقعی جلوه دادن این توهم است و به شکل سه بعدی و بافت لکه های مگس مانند روی گلبرگ ها اجازه می دهد. محصول این ژن پروتئینی به نام EXPA است که دیواره های سلولی سخت گیاه را شل می کند و باعث انبساط غیرقابل برگشت سلول می شود. این پروتئین موجود در گلبرگ موهای موجود را منبسط کرده و به آن بافت سطحی می بخشد. محققان دریافتند که ژن مذکور در برگ ها و گل های بدون لکه کار نمی کند، اما در ریشه های در حال رشد به طور متوسط و در گل های خالدار به شدت بیان می شود.
محققان همچنین می دانند که ژن تولید کننده پروتئین EXPA در برجسته کردن چیزی که در غیر این صورت بیشتر شبیه یک ماکت مقوایی از مگس ماده به نظر می رسد نقش دارد، زیرا تنها در گلبرگ های متقاعد کننده ترین گل ها بیان می شود و حتی در بین این گل ها نیز بیان می شود. تقریباً به طور کامل در گلبرگ های مگس ماده است. بدون لکه یا برآمدگی دیده نمی شود. کلنبرگر میگوید: «مگسهای نر روی گلهای دارای لکههای ساده مدت زیادی نمیمانند، اما آنقدر به مگسهای کاذب اعتقاد دارند که زمان بیشتری را صرف جفتگیری و انتقال گردههای بیشتری به گل میکنند و به گرده افشانی آن کمک میکنند».
به نظر می رسد که همکاری سه مجموعه ژن موجود، میانبر تکاملی را برای این استادان تغییر شکل ایجاد کرده است.
این مطالعه در مجله منتشر شده در Current Biology.